تولد 52 سالگیت مبارک عزیزم

سعی میکنم به صدات گوش کنم بلکه آروم بگیرم .هر سال وقتی تولدت رو جشن می گرفتم ، حالا یا تنها یا با یه دوست ، توی جشن تولد نبودی . ولی امسال هستی مگه نه؟ ولی نه شمعی نه کیکی نه چیزی فقط صدات .

میدونم میبینی فقط غصه نخوری ها . نمیتونم گریه نکنم آخه تو خیلی عزیزی و با اینکه جای خوبی هستی ولی چه میشه کرد؟ ما آدما خیلی خودخواهیم . میدونم به خدا میدونم همه چیز خوبه ولی اینکه قلبت ایستاد. اینکه قلبت از تپیدن ایستاد . . .خب سخته برام .

انقدر دلم میخواست امسال هم میخندیدی باشه ایرادی نداشت که ما توی تولدت با خانوادت نبودیم . مهم این بود که تو میخندیدی و جشن میگرفتی و شاید یه روزی ما عکسای جشنتو می دیدیم..

میدونی چیه؟ میخوام راهت رو ادامه بدم. همیشه میگم نه؟ هر سال مینویسم در این مورد مگه نه؟ میدونی که منظورم چیه . نمیخوام همه چیزو بنویسم ولی همینو بگم که من کلی برنامه چیدم . منتظرم وقت مناسبش برسه .

امسال خیلی دختر بدی بودم. خیلی ! کلی دعوا کردم . کلی داد و بیداد کردم . کلی بد و بیراه گفتم . به خیلی ها گفتم نمی بخشمشون . خیلی ها رو رنجوندم. شاید حق داشتم شایدم نه ولی تو با اینکه حق داشتی نکردی این کارا رو .میدونم به حرفات گوش کردم ولی عمل نکردم و میدونم که کسی که اسمتو صدا میکنه و میگه دوست داره باید حداقل سعی کنه مثل تو مهربون و صبور باشه . سعی کردم ولی نشد !

ولی باز سعی میکنم .

خودت گفتی تسلیم نشم. منم نمیشم.

راستی ، من رقصت رو همونطور که تو به همه یاد میدی ، یاد میدم. مثلآ مونواکت رو ، من دیدم چطور به مایکل جردن یاد میدادی و من همینطوری به هر کی که خواست یاد دادم  و یاد میدم.

هی پیتر پن واقعی دوست دارم. میدونی؟ خیلی دوست دارم و خوشحالم که 11 سال پیش تا حالا عاشقتم و به عشقم شک نکردم.

تا جایی که بتونم سعی میکنم مثل تو باشم.

مهم نیست اگر مسخرم کنن.

مهم تویی که همیشه راست میگفتی . همیشه صبر بهترین چیزه و تو یادم دادی.باور کن خیلی سعی کردم .

داری توی بهشت مونواک میری؟ داری میخونی؟ بخون که خیلی روحم نیاز به آرامش داره .

میخواستم با همه وجودم برم دنبال موسیقی مگر یه روز بتونم یه جا بینمت و بگم مرسی به خاطر همه ی درسایی که بهم دادی ولی زود رفتی من خیلی بچه بودم و ضعیف نمیتونستم کاری بکنم . یه مدت بی خیال شدم و گفتم مایکل دیگه رفت . اون روزو خوب یادمه دفترمو برداشتم هدفمو خط خطی کنم ، دستم نرفت ! این کارو نکردم گفتم میتونم برم دنبال هدفم و میتونم به کسانی که به دنیا میان اسمتو بخونم و بگم که تو چقدر بزرگ بودی و هستی . . .



تولدت مبارک . فکر کنم مهمونی بزرگی برات گرفتن

توی بهشت . . .



نظرات 3 + ارسال نظر
asal یکشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 02:58 ق.ظ http://www.mahstar.com

سایت تفریحی ماه استار با مطالب جذاب و باحال
لطفا سر بزنید و به دوستان خود نیز معرفی کنید.

asal یکشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 03:00 ق.ظ http://www.mahstar.com

سایت تفریحی ماه استار با مطالب جذاب و باحال
لطفا سر بزنید و به دوستان خود نیز معرفی کنید.

شایان دوشنبه 22 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 07:52 ب.ظ

سلام سحر جان.....منم تولد سلطان رو بهت البته کمی دیر تبریک میگم ببخشید دیر اودم یکم سرم شلوغ شده ولی همیشه به یادت هستم دختر خوب......
کاش بود تا با هم تولدشو جشم میگرفتیم....
کاش بود تا باز هم لبخندش رو میدیدیم....
کاش بود و کاش بود......
ولی اون همیشه بوده و هست چون تو قلب ماست.....



راستی سحر چه بلایی سر قالب وبلاگت اومده؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد